معنی نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام, معنی نیم پخته، (مجپ) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام, معنی jdk /oتi، (k[,) jا/oتi، jاrw، og، fd ت[cfi، oاk, معنی اصطلاح نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام, معادل نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام, نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام چی میشه؟, نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام یعنی چی؟, نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام synonym, نیم پخته، (مج.) ناپخته، ناقص، خل، بی تجربه، خام definition,